تنهایی

«تنهایی» یعنی وقتی که سرت شلوغ است، اما کسی دلت را مشغول نکرده! «تنهایی» یعنی آدم‌های زیادی را می‌شناسی، با آدم‌های زیادی رابطه داری، هر روز آدم‌های زیادی را می‌بینی یا به تو سر می‌زنند… اما تو کسی را نداری که به‌اش «فکر» کنی!



البته با بخش " اما تو کسی را نداری که به‌اش «فکر» کنی!" خیلی موافق نیستم

چوب خط ما.دو طرفه

بعد از آشتی کردن دیگر کمتر زنگ می‌زنید…کمتر سراغ هم دیگر را می‌گیرید…کمتر شوخی و درخواست می‌کنید…هر بی احتیاطی ممکن است به ختم رابطه منجر شود، هر چند که می‌دانید نگه داشتنش هم دیگر فایده‌ای ندارد…انگار که عکسی را پاره کرده باشید و دلتان نیاید  دور بریزیدش.



copy and paste

راست گفت

وقتی داشت جدا می شد حقیقت رو گفت


"تو نمی تونی دیگران رو با خودت همساز کنی، یا هم ساز شو، یا خفه!"


خفه شدم



گذشته

ایستاده ام روی تراس. کسی همین حوالی نوای غمگینی را با ویولن سل می نوازد. حواسم هست به همه ی آن هایی که نیستند، که رفته اند، آن هایی که برمی گردند، و آن هایی که دیگر برنمی گردند.