از این لحظه متنفرم از این اتاق متنفرم ازاین ساعت متنفرم ازاین شب ازاین فشار از این مزه تلخ افکارم....
خسته ام ازاین ذهن خسته ام ازین بدن خسته ام ازین روحیه
خسته از خودم که این شب ها برام تمومی نداره
فریاد هایی که باید قورت بدم
سال ها از نقطه شروع من میگذره
سال ها از جرقه اول و روشن شدن این فتیله گذشته
مسیری طی شده که به اینجا رسیده
از نقطه شروع تا این نقطه
فراز و نشیب... بالا و پایین. برای هردوی ما
و شروعی دوباره
اینبار 2 خط موازی
کنار هم
احساس عجیبی دارم
مخلوطی از همه حس ها
نمیدونم خوابم یا تابحال خواب بودیم یا همه این ها توهمه ولی هرچی که هست به بزرگ ترین خواسته زندگیم رسیدم
راز دلم برملا شد و گنجینه دلم باز
احساس آرامش
احساس خوشبختی
احساس تکمیل شدن
احساس امنیت
احساس غرور
امیدوارش کردم
امیدوارم هیچوقت دلش رو نشکنم